دولت‌ها برای آینده‌نگاری سرمایه‌گذاری کنند

یک مدرس دوره«آینده‌پژوهی» با بیان این‌که آینده‌نگاری در حوزه‌های فناوری‌های نوظهور و پژوهش استراتژیک متمرکز می‌شود، گفت: بخش خصوصی تمایل زیادی برای سرمایه‌گذاری بر روی این حوزه‌ها ندارد. بنابراین دولت باید بر روی این پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کند و اسپانسر اصلی پروژه‌های آینده‌نگاری دولت است.

به گزارش پایگاه خبری بهره ورنیوز به نقل از ایسنا، دکتر لیلا نامداریان با اشاره به اهمیت مطالعات آینده‌پژوهی، توضیح داد: با وجود این‌که تنوع تکنیک‌هایی که در آینده‌پژوهی مورد استفاده قرار می‌گیرد، بسیار زیاد است و این مطالعات تکنیک‌های جالب توجهی را در اختیار پژوهشگران قرار می‌دهند؛ ولی به جز دانشجویان رشته سیاست‌گذاری علم و فناوری، آینده‌پژوهی و مدیریت تکنولوژی، پژوهشگران سایر رشته‌ها کم‌تر از این روش استفاده می‌کنند.

نامداریان خاطر نشان کرد: حوزه آینده‌پژوهی به قدری ظرفیت تکنیکی بالایی دارد که به نظر من کلیه دانشجویان باید با تکنیک‌ها و ابزارهای آن آشنا باشند تا بتوانند در کارهای تحقیقاتی خود از آن استفاده کنند.

وی در مورد تنوع واژگانی مطالعات آینده، توضیح داد: وقتی وارد مبحث مطالعات در باب آینده می‌شویم، با واژه‌های متنوعی روبرو می‌شویم. واژه‌هایی مانند Futures Study یا آینده‌پژوهی، foresight یا آینده‌نگاری، foreseen یا آینده‌نگری، futurology یا آینده‌شناسی. به دلیل عدم آگاهی می‌بینیم که این واژه‌ها به جای یکدیگر نیز استفاده می‌شوند و اینجاست که اهمیت برگزاری این دوره‌ها مشخص می‌شود.

آینده چه معنایی دارد؟

نامداریان در مورد تعریف «آینده» در مباحث آینده‌نگاری، گفت: یکی از بهترین تعاریفی که می‌توان برای آینده ارائه کرد، این است که آینده از برهم کنش سه نیرو ایجاد می‌شود؛ یکی از آن‌ها فشار حال است. یعنی اگر ما می‌خواهیم آینده را بشناسیم، باید به روندهای جاری و فعلی نیز توجه داشته باشیم.

وی ادامه داد: موضوع دیگر فشار گذشته و تاریخ است. زمانی که ما می‌خواهیم آینده را بشناسیم، نمی‌توانیم از گذشته غفلت کنیم. چرا که در تاریخ گلوگاه‌هایی وجود دارد که بدون شناختن و برطرف کردن آن‌ها نمی‌توانیم به سمت آینده مطلوب تغییر کنیم.

وی افزود: موضوع مهم دیگر تصویرهای رقیب از آینده است. آینده کشش دارد و ما را به سمت خود می‌کشاند. بنابراین ما باید تصویرهای رقیب از آینده را بشناسیم و از بین آن‌ها آینده مطلوب خودمان را مشخص کنیم و به سمت آن برنامه‌ریزی کنیم.

هدف از آینده‌نگاری چیست؟

نامداریان در مورد اهداف آینده‌نگاری، گفت: در مطالعات مختلف، اهداف متعددی مطرح شده و حتی بر اساس آن مطالعات آینده را تقسیم‌بندی کردند.

وی با بیان این‌که آینده‌نگاری و foresight کار پر هزینه‌ای است؛ در مورد اهمیت هدف‌گذاری در این حوزه، توضیح داد: آینده‌نگاری در حوزه‌های فناوری‌های نوظهور و پژوهش استراتژیک متمرکز می‌شود. این حوزه‌ها از حوزه‌هایی هستند که بخش خصوصی تمایل زیادی برای سرمایه‌گذاری بر روی آن‌ها ندارد، بنابراین دولت باید بر روی این پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کند و اسپانسر اصلی پروژه‌های آینده‌نگاری دولت است. به همین دلیل پیش از آغاز مطالعات آینده‌نگاری، باید هدف مشخص باشد.

وی تاکید کرد: صرف این‌که الان این مطالعات مد شده و دنیا به سمت این مطالعات رفته، پس ما نیز به دنبال آینده‌نگاری برویم، اشتباه است؛ واقعاً باید هدف و مقصد ما مشخص باشد.

نامداریان هدف از آینده‌نگاری را به دو بخش اهداف عام و اهداف خاص تقسیم کرد و توضیح داد: عمده‌ترین هدفی که برای آینده‌نگاری می‌توان مطرح کرد، شبکه‌سازی و ایجاد چشم‌انداز است. این دو هدف مهم‌ترین و عمومی‌ترین خروجی آینده‌نگاری است.

وی ادامه داد: در مطالعات آینده‌نگاری علاوه بر شبکه‌سازی، حفظ شبکه نیز اهمیت بسیار زیادی دارد. چرا که آینده‌نگاری کاری نیست که آن را شروع کنیم و به اتمام برسد؛ بلکه آینده‌نگاری یک کار مستمر و ادامه‌دار است. ما هر بار که آینده‌نگاری انجام می‌دهیم، باید در یک مقطع زمانی برگردیم و خروجی آن‌ها را ارزیابی کنیم و برای تکرار بعدی آماده باشیم. بنابراین ایجاد شبکه و حفظ آن تا انتها، مهم‌ترین هدفی است که در همه پروژه‌های foresight و آینده‌نگاری باید دنبال شود.

نامداریان یکی دیگر از اهداف آینده‌نگاری را ایجاد همکاری و مشارکت دانست و گفت: آینده‌نگاری بدون مشارکت بی‌معنا است. منظور از مشارکت، تنها مشارکت در سطح نخبگان نیست؛ بلکه مردم، سازمان‌های مردم‌نهاد، صنعت، مراکز پژوهشی و آموزشی نیز باید مشارکت داشته باشند.

وقتی این همکاری و مشارکت در سطح کلی اتفاق بیفتد، اگر در فرآیند آینده‌نگاری، چشم‌اندازی ایجاد شود، تعهد جامعه نسبت به آن چشم‌انداز مشترک بیشتر می‌شود و برای رسیدن به آن چشم‌انداز تلاش بیشتری می‌کند.

وی هدف دیگر آینده‌نگاری را «توازن بین توسعه فناوری و پیامدهای منفی آن» عنوان کرد و توضیح داد: امروزه ما می‌دانیم که توسعه فناوری در کنار تمام منافع و پیامدهای مثبتی که برای ما دارد، دارای مضراتی نیز است. آینده‌نگاری به ما کمک می‌کند که پیامدهای مثبت و منفی آن را بشناسیم و بعد بین توسعه فناوری و پیامدهای مثبت و منفی آن توازن و تعادل برقرار کنیم.

نامداریان با بیان این‌که در کنار اهداف گفته‌شده، آینده‌نگاری اهداف خاص و ویژه‌تری را نیز دنبال می‌کند، گفت: زمانی ممکن است ما بخواهیم که فناوری‌های کلیدی یا Critical Technology کشور را شناسایی کنیم؛ در اینجا یکی از خروجی‌های آینده‌نگاری می‌تواند شناسایی و تشخیص فناوری‌های کلیدی باشد.

وی با بیان این‌که حوزه‌های کلیدی فناوری، پرهزینه هستند و منابع کشور هم محدود است، خاطر نشان کرد: بنابراین ما نمی‌توانیم در همه فناوری‌ها سرمایه‌گذاری کنیم. این‌جاست که آینده‌نگاری به کمک ما می‌آید و در اولویت‌گذاری و شناسایی آن‌ها به ما کمک می‌کند.

این مدرس، در مورد اهداف دیگر آینده‌نگاری، گفت: یک زمانی هدف از آینده‌نگاری شناسایی فرصت‌ها، تهدیدها و ضعف‌ها در سطح فناوری و نوآوری است. همچنین می‌توانیم از آینده‌نگاری تنها برای چشم‌اندازسازی استفاده کنیم. گاهی هدف ما تغذیه اطلاعاتی و کمک به تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران یا اطلاع‌رسانی به بنگاه‌های کوچک و متوسط است. همه این‌ها می‌توانند هدف آینده‌نگاری باشند.

وی تاکید کرد: پس هدف و انتظار از آینده‌نگاری را باید به طور کامل مشخص کرد تا آینده‌نگاری بر اساس اهداف آن انجام شود.

نامداریان در مورد تاریخچه آینده‌نگاری، گفت: از گذشته شناخت آینده، همواره برای انسان جذاب بوده است و از قدیم‌الایام بحث کف‌بینی و جام‌بینی و … به خاطر جذابیت شناخت آینده انجام می‌شد. اولین تلاش‌های کلاسیک به صورت علمی در مورد مطالعات در باب آینده از سال ۱۹۴۸ در مؤسسه آمریکایی «رند» شروع شد.

وی ادامه داد: کار این مؤسسه، مطالعه آینده وقایع جنگ و در حوزه نظامی و جنگ بود. اساس کار این مؤسسه در ابتدا پیش‌بینی و forecast بود. عنوان می‌کردند که آینده ادامه گذشته است و گذشته را با روش‌های استقرا و روش‌های تجربی به آینده تعمیم می‌دادند و این روند تا سال ۱۹۶۰ ادامه داشت.

این مدرس آینده نگری، با اشاره به نقش پیش‌بینی در توسعه ملی برخی کشورها، گفت: در آن زمان پیش‌بینی به عنوان یک چارچوب، در توسعه طرح‌های ملی بسیاری از کشورها مثل انگلستان، آمریکا، فرانسه و … نقش داشت. تفکر پشت پیش‌بینی، این بود که یک آینده محتومی وجود دارد که حتمی است و انسان در مقابل هیچ اراده‌ای برای ساخت آن ندارد و تنها کاری که باید برای آن انجام بدهد، این است که آن آینده را کشف کند.

وی ادامه داد: این روند ادامه داشت تا زمانی که شوک نفت اتفاق افتاد و بحران نفتی سال ۱۹۷۳، زمزمه‌های تردید نسبت به این رویکرد را ایجاد کرد. در آن زمان مؤسسه رند توانست بحران نفت را پیش‌بینی کند. در آن زمان عنوان شد که نباید یک مساله پیچیده را به یک سری متغیر و فرمول‌های آینده تقلیل بدهیم و آن را به آینده تعمیم دهیم.

وی خاطر نشان کرد: پیش‌بینی با وجود این‌که تا حدی مسیر را برای ما روشن می‌کرد، ولی یک نگاه ساده‌انگارانه نسبت آینده دارد و دارای محدودیت‌های خاص خود است. همچنین این رویکرد انسان را در برابر آینده بدون اراده می‌داند.

نامداریان با اشاره به این‌که در رویکرد آینده‌نگاری، انسان بی‌اراده نیست، توضیح داد: در این رویکرد انسان نقش کنش‌گر و فعال را دارد و می‌تواند در ساخت آینده مطلوب مؤثر باشد.

وی ضمن تاکید بر این‌که آینده‌نگاری از اصل ممانعت از غافل‌گیری پیروی می‌کند، گفت: این اصل می‌گوید که با آینده‌نگاری شما می‌توانی همه آینده‌ها را بشناسی. در بین آینده‌های ممکن، یک سری از آن‌ها محتمل‌تر هستند و احتمال وقوع بیشتری دارند. همچنین از بین آن‌ها یک سری از آینده‌ها برای ما مرجح‌تر و ترجیح ما هستند.

نامداریان با بیان این‌که با آینده‌نگاری ما می‌توانیم آینده مطلوب خود را بسازیم، اظهار کرد: ممکن است آینده مطلوب ما لزوماً جزء آینده‌های ممکن نباشد؛ این آینده ممکن است نقطه مطلوبی باشد که ما می‌خواهیم در آن قرار بگیریم. بنابراین، این روش به ما کمک می‌کند که آینده‌های بدیل را بشناسیم و در برابر آینده غافلگیر نشویم و در عین حال برای رسیدن به نقطه مطلوبی که برای خود نشان کردیم، تلاش و برنامه‌ریزی کنیم تا بتوانیم آن آینده را برای خود بسازیم.

وی تاکید کرد: بر خلاف رویکرد پیش‌بینی، در آینده‌نگاری انسان در برابر آینده مطلوب، بی‌اراده نیست؛ بلکه می‌تواند برای آینده چشم‌اندازسازی کرده و برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کند.

اشتراک گذاری:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *