آیا افزایش تولید از طریق فعال کردن ظرفیت‌های خالی، همان ارتقای بهره‌وری است؟

هنر اصلی، ارتقای بهره وری از طریق رساندن بنگاه های اقتصادی فعال به مرز کارایی و سپس بالا بردن این مرز است. در سطح ملی نیز، لایه سخت ارتقای بهره وری را می توان در«بهبود فضای کسب و کار و رقابت پذیر کردن اقتصاد» دانست و نه صرفا افزایش تولید ناخالص داخلی.

به گزارش پایگاه خبری بهره‌ورنیوز، اسماعیل حبیبی در یادداشتی اختصاصی برای این پایگاه خبری نوشته است:

افزایش تولید از طریق فعال کردن ظرفیت های خالی اقتصاد، قطعا یکی از رویکرهای ارتقای بهره وری است. به عنوان مثال، تحریم باعث شده است تا از ظرفیت سرمایه و منابع انسانی شاغل در صنعت نفت، به شکل کامل بهره برداری به عمل نیاید. افزایش استخراج و فروش نفت طی سال های اخیر، موجب شده تا بهره وری سرمایه و همینطور بهره وری نیروی کار در این صنعت ارتقا پیدا کند.

میزان سرمایه بکار گرفته شده در تاسیسات نفتی و تعداد نیروی کار شاغل در صنعت نفت، در شرایط تحریم اقتصادی کشور نسبت به قبل از تحریم، ثابت است و با افزایش استخراج و فروش نفت، نسبت ستانده به نهاده وضعیت بهتری پیدا کرده و در نتیجه آن تاثیر مثبت بر بهره وری ایجاد می شود. افزایش تولید نفت، فارغ از هر دلیلی که دارد (مانند گشایش فضای سیاسی و کاهش تحریم ها)، قطعا موجبات افزایش بهره وری را فراهم خواهد کرد.

همینطور، فعال سازی بنگاه های اقتصادی راکد که در دولت مستقر در حال پیگیری است، نیز می تواند باعث افزایش تولید شود و تاثیر مثبت این اتفاق بر بهره وری قابل کتمان نیست.

اما نکته ای که اینجا قابل طرح است این است که افزایش تولید از طریق فعال سازی ظرفیت های خالی اقتصاد، گام اول و سهل الوصول ارتقای بهره وری است. لایه سخت ارتقای بهره وری، افزایش تولید واحدهای اقتصادی فعال از طریق اصلاح سبک و شیوه مدیریت، بهره مندی از تکنیک های بهبود فرایند و بکارگیری تکنولوژی های نوین و … است که حصول آن چه بسا سخت تر و چالش برانگیزتر است‌.

به عبارت دیگر هنر اصلی، ارتقای بهره وری از طریق رساندن بنگاه های اقتصادی فعال به مرز کارایی و سپس بالا بردن این مرز است. در سطح ملی نیز، لایه سخت ارتقای بهره وری را می توان در«بهبود فضای کسب و کار و رقابت پذیر کردن اقتصاد» دانست و نه صرفا افزایش تولید ناخالص داخلی.

افزایش تولید نفت، که در نتیجه تدبیر در سطوح بالای مدیریت سیاسی کشور و کاهش تنش های سیاسی و گشایش فضا در عرصه بین الملل رقم خورده است، قطعا دستاورد بسیار مهمی در عرصه سیاست خارجی کشور است و تاثیر مثبت آن بر بهره وری غیرقابل انکار است. ولی نکته اینجاست که تحقق این امر ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیران اقتصادی دولت ندارد. نقش آفرینی اصلی مدیران ارشد اقتصادی کشور را می بایست در بهبود فضای کسب و کار در داخل کشور، جستجو کرد‌.

در لایه سخت ارتقای بهره وری، یعنی تنظیم گری و بهبود نظام تدبیر و تصمیم گیری اقتصادی کشور، هنوز اتفاق محسوسی رقم نخورده است. برآیند عملکرد تیم اقتصادی دولت، نهایتا در بهبود فضای کسب و کار و رقابت پذیری، خود را نشان می دهد که در این حوزه متاسفانه هنوز شاهد نتایج مثبت و چشم گیری نیستیم. گزارش های بین المللی حاکی از تنزیل رتبه ایران در شاخص جهانی رقابت پذیری است.

 اکنون که مدیران عرصه سیاست خارجی کشور، راه را برای افزایش تولید و صادرات نفت، صادرات غیرنفتی و سایر مراودات با کشورهای خارجی، هموار نموده اند، در ادامه مسیر، مدیران ارشد اقتصادی کشور می بایست با بهبود فضای کسب و کار و رقابت پذیر نمودن اقتصاد، نقش خود را در ارتقای بهره وری ایفا نمایند.

بدیهی است در صورت عدم توفیق در بهبود فضای کسب و کار، رشد بهره وری که در سه سال اخیر شاهد آن بودیم، تداوم نخواهد یافت و در روند بهره وری کشور، به شکل یک نوسان کوتاه مدت، فروکش خواهد نمود. رشد بهره وری اگر از طریق نفوذ به لایه های سخت آن ایجاد شود، ماندگار و پایدار خواهد بود.

مطالب مرتبط:

تراژدی منابع مشترک

نگاهی به روند ۵۰ ساله شاخص بهره‌وری در ایران

برنامه‌ریزی هسته‌های کلیدی

ارتقای بهره‌وری، رسالت مصرف‌کننده است یا تولیدکننده؟

اشتراک گذاری:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *