چرا حمایت از محیط‌زیست به‌معنای توسعه زیرساخت‌‌‌هاست؟

اگر قرار است وضعیت اقلیمی جهان تثبیت شود، متوقف کردن تولید برق با منشا سوخت‌‌‌های فسیلی که باعث انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای می‌‌‌شوند، حیاتی است.

به گزارش پایگاه خبری بهره ورنیوز به نقل از دنیای اقتصاد، افزایش تولید برق هم به همان اندازه مهم است. وقتی ظرفیت تولید افزایش یابد، می‌‌‌توان از خودروهای برقی بیشتری استفاده کرد و به جای سوزاندن سوخت‌‌‌های آلوده‌‌‌کننده، خانه‌‌‌ها را با برق گرم کرد. افزایش دسترسی به برق برای مردم کشورهای فقیر، انتشار گازهای آلوده‌‌‌کننده ناشی از سوزاندن زیست‌‌‌توده‌‌‌ها را کاهش می‌‌‌دهد و باعث بالا رفتن استانداردهای زندگی می‌شود. برق فراوان و مناسب، برای انطباق موثر نیز مورد نیاز است. تازه اگر امواج گرما از اینکه هستند کشنده‌‌‌تر نشوند، شبکه‌‌‌های برق در کشورهای در حال توسعه مجبورند برای کار کردن دستگاه‌‌‌های تهویه هوا در شهرها برق بیشتری تامین کنند.

مشکلی که وجود دارد این است که مقیاس تغییرات مورد نیاز برای انطباق شبکه‌‌‌های برق جهان، در سطح گسترده‌‌‌ای نادیده گرفته می‌شود. سرمایه‌‌‌گذاری در این زمینه خیلی کم است. قوانین دست و پاگیرند و جنبه طنزآمیز و مخرب ماجرا این است که برخی از بزرگ‌ترین طرفداران کاهش سرعت تغییرات اقلیمی، این منطق را نمی‌‌‌پذیرند که این کار نیازمند ساخت‌وساز بیشتر است.

فصلنامه تکنولوژی اکونومیست، توضیح می‌‌‌دهد که توسعه و سبز کردن شبکه برق، به‌‌‌شدت مورد نیاز و البته گران است.  آژانس بین‌‌‌المللی انرژی می‌‌‌گوید هزینه جهانی شبکه‌‌‌های برق در حال حاضر حدود ۲۶۰ میلیارد دلار در سال است که خیلی کمتر از حد لازم و البته کمتر از سرمایه‌‌‌ای است که در بالادست نفت و گاز صرف می‌شود.

علاوه بر سرمایه‌‌‌گذاری در پروژه‌‌‌های جدید، سرعت پروژه‌‌‌های فعلی هم باید بالا برود. خیلی از این پروژه‌‌‌ها و همچنین خطوط انتقال جدید، به خاطر کاغذبازی‌‌‌های اداری به تاخیر می‌‌‌افتند. اصلاحات قانونی باید ساخت زیرساخت‌‌‌های بزرگ را آسان‌‌‌تر کنند.

اگر قرار است این قوانین کارآیی داشته باشند، باید مخالفت‌‌‌ها برای ساخت زیرساخت‌‌‌ها در وهله اول، کمتر شود. این باعث می‌شود سیاستمداران کم دل و جرات، با قوانینی که برای ساده‌‌‌سازی امور طراحی شده، احساس راحتی بیشتری داشته باشند، چون ایجاد ظرفیت‌‌‌های جدید با سرعت بیشتری صورت می‌‌‌گیرد و با کم شدن ابهام، هزینه تامین سرمایه کمتر می‌شود.

یک روش پیشرو، استفاده از مشوق‌‌‌هاست. شبکه‌‌‌های مدرن، بازارهای انرژی محلی را دسترس‌‌‌پذیرتر می‌‌‌کنند و مثلا می‌‌‌توانند هزینه برق را برای مردمی که نزدیک محل زندگی‌‌‌شان مزرعه بادی دارند یا زمینشان می‌‌‌تواند برای خطوط انتقال مورد استفاده قرار بگیرد، پایین بیاورند. قیمت‌های متغیر انرژی، هم می‌‌‌تواند به نفع مردمی باشد که نزدیک محل زندگی‌‌‌شان از انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر استفاده می‌‌‌کنند و هم می‌‌‌تواند بازدهی کلی شبکه را افزایش دهد.

طراحی چنین مشوق‌‌‌هایی هم مهم است. تحقیقاتی که در آلمان انجام شده، نشان می‌‌‌دهد وقتی صاحبان زمین‌‌‌ها به صورت فردی پولی دریافت می‌‌‌کنند، اما این پول به جوامع در سطح گسترده نمی‌‌‌رسد، مخالفت‌‌‌ها زیاد می‌شود. حتی وقتی به هر کس سهمی می‌‌‌رسد، لزوما در افراد اشتیاق ایجاد نمی‌شود، چون وقتی به آنها پول پیشنهاد می‌شود، نگران این می‌‌‌شوند که در حال از دست دادن چه چیزی هستند. دیگر مطالعاتی که در اروپا انجام شده، نشان می‌‌‌دهد وقتی با شفافیت به افراد توضیح داده می‌شود که یک پروژه قرار است چقدر کربن‌‌‌زدایی داشته باشد، اثرش بیشتر از پیشنهاد پول است.

تاراج زمین، برای نجات آن

حالا به اصل موضوع می‌‌‌رسیم. شدیدترین مخالفت‌‌‌ها برای ساخت زیرساخت‌‌‌ها، به اسم محیط‌زیست و از سوی کسانی که بیشترین تمایل را به آینده پاک دارند، صورت می‌‌‌گیرد. آنها می‌‌‌گویند خط افق باید حفظ شود، یا باید از نابودی جنگل‌‌‌های قدیمی جلوگیری شود، یا کولونی پرستوها به خودی خود خیلی مهم است. اما تغییرات اقلیمی مشکلی است که با همه نگرانی‌‌‌های زیست محیطی دیگر فرق دارد.

اینکه این مشکل عمدتا توسط افرادی که دغدغه محیط‌زیست را دارند به جهان شناسانده شد، باعث اعتبار این جنبش است. اما نمی‌‌‌توان صرفا با ارزش‌‌‌های کلاسیک زیست محیطی به مقابله با آن پرداخت. کسانی که بیشتر از همه مشتاق تحقق تحول انرژی هستند، باید اذعان کنند که زیرساخت‌‌‌های بیشتر، عملی‌‌‌ترین راه ممکن است.

از سوی دیگر، رشد اقتصادی است که امکان ساخت خطوط انتقال جدید، تاسیسات انرژی‌‌‌های تجدید‌‌‌پذیر و بهره‌‌‌برداری از منابع را فراهم می‌‌‌کند. افرادی که مخالفت می‌‌‌کنند، از جمله برخی از فعالان محیط‌زیست، دنیا را بیشتر در معرض تغییرات اقلیمی قرار می‌‌‌دهند.

خیلی از سیاستمدارانی که چنین تفکراتی دارند، این روزها با «مشاغل سبزی» که سیاست‌‌‌هایشان ایجاد کرده، لاف‌‌‌زنی می‌‌‌کنند. پیگیری مشاغل اضافه، فقط زمانی منطقی است که امکان رشد اقتصادی مداوم فراهم باشد.

کسانی که معتقدند برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی از طریق رشد هیچ راهی وجود ندارد، به این جمله آلبرت انیشتین استناد می‌‌‌کنند: «ما نمی‌‌‌توانیم مشکلاتمان را با همان تفکری که زمان به وجود آمدن این مشکلات داشتیم، حل کنیم.» در اینجا دو مشکل وجود دارد. اول اینکه هیچ شواهدی وجود ندارد که اثبات کند انیشتین واقعا این جمله را گفته باشد و دوم اینکه تغییر تفکرات دنیا به صورت فرد به فرد، خیلی سخت‌‌‌تر از تغییر روش تولید و توزیع برق است.

اگر تحول انرژی با ذهنیت موجود محقق نشود، کلا رسیدن به آن غیرممکن می‌شود. کسانی که خودشان را طرفدار محیط‌زیست می‌‌‌دانند، از این واقعیت ناامید می‌‌‌شوند. برای کسانی که می‌‌‌خواهند انسان‌‌‌ در زمینی که می‌‌‌تواند مراقبش باشد به شکوفایی برسد، ایده توسعه محیط‌‌‌زیستی زیرساخت‌‌‌ها باید یک فراخوان عملی جدی باشد.

اشتراک گذاری:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *