مهاجرت استارتاپ‌های کشاورزی، چرا؟

بخش خصوصی پیشرو نه تنها مشکلات خود را می‌شناسد و در تعامل سازنده با حاکمیت می‌تواند برای حل آن اقدام کند، بلکه می‌تواند عاملی باشد تا با صادرات محصولات حوزه کشاورزی هوشمند، روش‌های نوینی برای کسب درآمد ارزی برای کشور خلق شود».

به گزارش پایگاه خبری بهره ورنیوز به نقل از زومیت، رئیس کمیسیون توسعه اقتصاد دیجیتال در یادداشتی علل مهاجرت استارتاپ‌های حوزه کشاورزی هوشمند و عوامل عدم موفقیت این شرکت‌ها در ایران را تشریح کرده است.

حمید بهنگار، رئیس کمیسیون توسعه اقتصاد دیجیتال با اشاره به بحران فراوان کشاورزی ایران در یادداشتی نوشته است: «امنیت غذایی یکی از مهمترین دغدغه‌های مردم و حاکمان در ایران و تمام کشورهای جهان است. امنیت غذایی به قدری برای برخی کشورها مهم است که آن را مترادف امنیت ملی ارزیابی می‌کنند و تهدید علیه آن را تهدید علیه امنیت ملی خود می‌دانند.

این درجه از اهمیت موضوع به همراه تغییرات اقلیمی، اثرات ناشی از تحریم بر فناوری‌ها و ماشین آلات کشاورزی، افزایش جمعیت و کاهش مساحت زیر کشت و مشکل بزرگ آب، باعث شده است شرکت‌های فناور و خلاق فرصت‌های کسب و کاری را کشف کنند و به این اقیانوس آبی قدم بگذارند.

تولید سامانه‌های نرم افزاری و سخت افزاری گوناگونی در حوزه های مختلف، گلخانه، طیور، دام، زنبور، مزرعه، باغ، زنجیره توزیع و ارزش، بازیافت و…. با استفاده از فناوری‌های نوظهوری مانند هوش مصنوعی، بلاکچین، اینترنت اشیاء، ربات‌های کارگر و پرنده و اپلیکشین‌های کاربردی بسیار جذاب و کاربردی در استارتاپ‌های ایرانی شکل گرفته است. اما به زودی فرصت ایجاد شده به تهدید بدل شد و موج بلند مهاجرت این شرکت‌ها به آسمان برخواست. از یک طرف این شرکت‌ها نمی‌توانند توفیق مورد نظر را در داخل کشور به دست آوردند و از طرف دیگر سایر کشورهای با آغوش باز و بسیار سریع آن ها را می‌پذیرند.

اما مهمترین عامل اصلی عدم موفقیت در ایران برای شرکت‌ها و استارتاپ‌های حوزه کشاورزی چیست؟ بسیاری از کارشناسان و کارآفرینان کشاورزی هوشمند که برای این یادداشت با آنها همفکری شده است به ترتیب اهمیت موارد زیر را عامل اصلی عدم موفقیت شرکت‌ها و مهاجرت سریع می‌دانند:

عدم امکان توسعه پذیری آسان: در تعریف استارتاپ شرط توسعه‌پذیری (Scaleup ) از اصول پایه‌ای است و شرط موفقیت یک استارتاپ توسعه سریع و جهان شمولی آن است. امکانی که در ایران یا بسیار ضعیت شده یا امید آن به طور کل از بین رفته است. محدودیت‌های اینترنتی و عدم اتصال به پلتفرم‌های اجتماعی و شبکه‌سازی، تحریم‌ها، عدم وجود نقشه راه ملی و امثالهم، توسعه‌پذیری جهانی را ناممکن یا بسیار دست‌نیافتنی کرده است.

تیم: موتور محرک شرکت‌ها و سرمایه اصلی استارتاپ‌ها کارشناسان و مدیران آنها هستند. با مهاجرت‌های متعدد و خسارت‌زا، استارتاپ‌ها افراد کلیدی خود را به سرعت از دست می‌دهند و به دلیل کوچک یا نوپا بودن، ترمیم برای آنها سخت یا غیر ممکن می‌شود.

جهاد کشاورزی: به عنوان متولی کشاورزی و مدافع امنیت غذایی در کشور، نقش خود را به درستی ایفا نمی‌کند و در بهترین و خوشبینانه‌ترین حالت، عملکردی کند، غیرهدفمند و سنتی دارد.

معاونت علمی ریاست جمهوری: این معاونت در عمل باید به عنوان چتری حمایتی امکاناتی برای شرکت‌های خوش فکر و نوپا ایجاد کند، امکاناتی که این شرکت‌ها به دلایل گوناگون به آن‌ها دسترسی ندارند، اما در عمل قادر به انجام این تسهیلگری هم نیست. معاونت علمی باید کاتالیزوری مسئول و دلسوز باشد تا سهم دانش از تولید را در کشور افزایشی کند. اما این معاونت عملا در خدمت شرکت‌های بزرگ و سیاست‌های ناکارای آنها که خود مانعی بر سر راه توسعه شرکت‌های حوزه کشاورزی هوشمندند، قرار گرفته است.

تا جایی که علاوه بر مشکلات فراوان بازار و تولید و نیروی انسانی و غیره، رقیب ثروتمند و بزرگی به نام معاونت علمی نیز در صحنه بازی شرکت‌های دانش‌بنیان هوشمند کشاورزی عرض اندام می‌کند.

قوانین سخت و دست و پاگیر داخلی وسکان داری دولت‌ها: به تمام مواردی که ذکر شد، مشکلات مشترک شرکت های دانش بنیان و استارتاپ را می‌توان افزود. از جمله مشکلات ذاتی کسب و کارها در ایران مانند قوانین نا هماهنگ با شرایط روز، بیمه، مالیات، تصمیمات خلق الساعه، نبود نقشه راه کلان و برنامه های میان مدت و دراز مدت و….

شاید عرف نانوشته‌ای در کشور حاکم شده است مبنی بر اینکه شرکت‌های استارتاپ توان حل مسائل بزرگ را ندارند و شرکت‌های بزرگ انگیزه آن را! اطمینان به شرکت‌های بزرگ و گاها وابسته به دولت آسان‌تر است و در نتیجه تصمیم‌گیران، محافظه کاری را ترجیح می‌دهند.

شکار آسان و سریع کشاورزی هوشمند توسط رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای: استعدادیابان و سرمایه‌گذاران حوزه تکنولوژی در دنیا، بسیار خوب می‌دانند که وقتی شرکت یا استارتاپی در حوزه کشاورزی هوشمند فعال است، به دلیل ماهیت چند وجهی آن مانند، کار با موجود زنده، کار در اقلیم‌های گوناگون، تولید محصولات در محیط‌های نامتعارف (خیلی سرد، خیلی گرم، تصمیم‌گیری خیلی سریع و….) می‌تواند امنیت غذایی را برای کشورش فراهم کند.

ضمن اینکه قیمت تمام‌شده غذا و تنوع را بالا برده و فاکتور رقابتی جذابی را در اقتصاد چند لایه و پیچیده امروز به دست خواهند آورد. از طرف دیگر این شرکت یا استارتاپ‌ها می‌توانند دانش تولید شده یا تجمیع‌شده در این صنعت را به راحتی و به سرعت در سایر صنایع تکثیر کرده و در عین حال دسترسی به فرصت‌های تجاری رقابت‌پذیر در معدن، صنعت، حمل و نقل و سلامت برایشان بسیار آسان می‌شود. بنابراین با جذب یک شرکت دانش‌بنیان هوشمندسازی کشاورزی چندین توانایی را با هم کسب کرده‌اند و این شکار جذاب و به شدت اقتصادی خواهد بود.

راهکار کوتاه‌مدت و آنی برای حل مشکلات ذکر شده وجود ندارد. ولی همین امروز تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان می‌توانند نقطه عطفی در روند مهاجرت شرکت‌های حوزه کشاورزی هوشمند ایجاد کنند؛ در ابتدا سرعت آن را کاهش دهند و سپس مهاجرت معکوس را رقم بزنند. در این زمینه توجه به موضوعات زیر ضروری خواهد بود:

توجه به شرایط اکولوژیکی ایران به عنوان یک فرصت: وجود تنوع بالای گونه‌های دام و حیوانات اهلی و اقلیم‌های گوناگون، فاز اولیه تولید محصول دانش محور را برای شرکت‌های کشاورزی هوشمند آسان می‌کند. در مقطع زمانی مختلف بارش برف و هم دمای بالای 50 درجه، هم کویر و هم مناطق ساحلی و مرطوب، فرصتی بی نظیر برای کشاورزی هوشمند است تا بتواند طول دوره پایلوت خود را کوتاه و ارزان طی کند.

شکل اقتصاد ایران: کشاورزی زیربنای کشور است. تعداد کشاورزان یا صنایع وابسته به آن در کشور هم زیاد است و هم متنوع و این فرصتی بی‌نظیر برای رشد خلاقیت فناوران خواهد بود.

جامعه جوان و خوش فکر: نیروی انسانی مستعد، پرانگیزه و توانمند که با برنامه‌ریزی صحیح صادقانه و هدفمند هنوز هم حاضر است در کشور بماند و با وجود تمام مشکلات، برای راهکارها بجنگد.

بحران آب و اقلیم: بحران آب در کشور ما جدی است و کشاورزان و تولید کنندگان مواد غذایی را نگران کرده است. این قشر عمدتا سنتی پیش از این کمتر حاضر بودند برای توسعه فناوری، با آب سرمایه‌گذاری کنند ولی در شرایط کنونی بحران را کاملا درک کرده‌اند و آماده مشارکت و سرمایه‌گذاری و ورود به حوزه‌های نوظهور هستند. برای فناوران این فرصتی استثنایی است.

سپردن امور بخش خصوصی به بخش خصوصی: دولت‌ها در طول سالیان طولانی نشان داده‌اند مجریان خوبی نیستند. همچنین ساختارهای چند لایه و بزرگ آنها را در اجرا ناکارا و غیرعملیاتی ساخته است. در اینجا بخش خصوصی پویا و ذینفع، که حیات و منافع آن در توسعه بازار به صورت سالم، شفاف و شناسنامه‌دار است می‌تواند موتور محرک و پیشران اقتصاد کشاورزی هوشمند باشد.

بخش خصوصی پیشرو نه تنها مشکلات خود را می‌شناسد و در تعامل سازنده با حاکمیت می‌تواند برای حل آن اقدام کند، بلکه می‌تواند عاملی باشد تا با صادرات محصولات حوزه کشاورزی هوشمند، روش‌های نوینی برای کسب درآمد ارزی برای کشور خلق شود».

اشتراک گذاری:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *