چه عواملی بر توسعه کسب و کار زنان تاثیرگذار است؟ موانع موجود در مسیر کدام است و سیاستگذاران چه باید بکنند؟ پاسخ را در این مقاله بخوانید.
به گزارش پایگاه خبری بهره ورنیوز به نقل از آینده نگر، فاطمه پاسبان، کارشناس اقتصادی درباره «ضرورت و اهمیت کارآفرینی زنان» نوشته است:
در ادبیات موضوع، تعاریف متفاوتی از کسبوکار Business)) ارائهشده است. در واژهنامه آکسفورد، کسبوکار به معنی خریدوفروش و تجارت است. در واژهنامه لانگمن، کسبوکار به فعالیت پول درآوردن و تجارتی که از آن پول حاصل شود، گفته میشود.
بر طبق نظر ارویک و هانت کاری که در آن خدمات یا کارهایی که دیگر افراد جامعه به آن نیاز دارند و مایل به خرید آن هستند و توان پرداخت بهای آن را دارند، تولید، توزیع و عرضه میشود، کسبوکار است. پروفسور اون، کسبوکار را یک نوع کاسبی میداند که طی آن کالاها یا خدمات برای فروش در بازار تولید و توزیع میشوند. در یک نگاه عمومی میتوان گفت کسبوکار، فعالیتی برای امرار معاش یا کسب درآمد از تولید، یا خریدوفروش محصولات (مانند کالاها و خدمات) است.
بهطورکلی میتوان گفت که کسبوکار شامل فرآیندی است که افراد با قدرت خلاقیت و کارآفرینی خود، فرصتهای تجاری را از طریق راهاندازی شرکتهای مختلف خلق میکنند که علاوه بر ایجاد اشتغال، میتوانند خدمات و محصولات متنوعی را به جامعه هدف خود (مشتریان) ارائه دهند. کسبوکارها بر اساس عوامل مختلفی در چندین گروه طبقهبندی میشوند. میزان سرمایهگذاری، تعداد نیروی کار و… ازجمله مهمترین معیارهای دستهبندی کسبوکارها به شمار میروند.
تعریف کسبوکارها یا صنایع کوچک و متوسط در کشورهای مختلف متفاوت است، اما رایجترین ملاک تقسیمبندی شرکتها بر اساس تعداد کارکنان است. اگرچه این شاخص در کشورهای مختلف دنیا به لحاظ تعداد متفاوت است اما بیشتر کشورها بنگاههای کوچک و متوسط را به لحاظ تعداد شاغلان در طیف معینی از 1 تا 500 کارکن تعریف میکنند.
بهعنوانمثال در کانادا بنگاههای با کمتر از 500 نفر کارکن، در گروه بنگاههای کوچک و متوسط طبقهبندی میشوند درحالیکه در اتحادیه اروپا بنگاههای با اشتغال کمتر از 250 نفر متوسط، کمتر از 50 نفر کوچک و کمتر از 10 نفر خرد نامیده میشوند.
اتحادیه اروپا از سه معیار برای تعریف و شناسایی بنگاههای کوچک و متوسط استفاده میکند که عبارت از تعداد کارکنان، حجم گردش مالی سالانه بنگاه و میزان دارایی و بدهیهای آنها. در ایران براساس تعریف وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهاد کشاورزی، بنگاههای کوچک و متوسط، واحدهای صنعتی و خدماتی هستند که کمتر از 50 نفر کارکن دارند.
مرکز آمار ایران، کسبوکارها را به چهار گروه شامل کسبوکارهای 9 ـ 1 کارگر، 49 ـ 10 کارگر، 99 ـ 50 کارگر و بیش از 100 کارگر طبقهبندی کرده است. در آییننامه اجرایی گسترش بنگاههای کوچک و زودبازده که در سال 1384 تصویب شد و مسئولیت اجرایی آن بر عهده سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی است، به واحدهای تولیدی (کالا و خدمات) کمتر از 50 نفر کارکن، بنگاه کوچک اطلاق میشود.
آنچه اداره آمار بانک مرکزی بهعنوان طبقهبندی واحدهای صنعتی در نظر میگیرد بدینصورت است که واحدهای با کمتر از 10 نفر کارکن خرد، 10 تا 49 نفر کارکن کوچک، 50 تا 99 نفر کارکن متوسط و بالاتر از 100 نفر کارکن بزرگ نامیده میشوند. کسبوکارهای خرد دامنه وسیعی از فعالیتهای مختلف را در برمیگیرد: حوزههای صنعت، کشاورزی، تجارت، خانگی و غیره.
کسبوکارهای کوچک اهمیت بسیاری دارند؛ ایجاد اشتغال را به همراه دارند و میتوانند در کاهش نرخ بیکاری در جامعه مؤثر باشند؛ توسعه اقتصادی را رقم بزنند این کسبوکارها با تولید محصولات و خدمات جدید، به رشد اقتصادی و ایجاد درآمد و فرصتهای شغلی کمک میکنند، ایجاد رقابت را فراهم کنند بهطوریکه در بازار رقابتی، با بزرگترین شرکتها نیز رقابت میکنند و با ارائه محصولات و خدمات با کیفیت و قیمت مناسب، بازار را به خود جذب میکنند و رقابت را در بازار افزایش میدهند، نوآوری را رقم میزنند و بهعنوان مراکزی برای نوآوری و تحقیق و توسعه، اهمیت بسیاری دارند.
این کسبوکارها، به دلیل انعطافپذیری و قابلیت تغییر، میتوانند به خلق و ارائه محصولات و خدمات جدید و نوآورانه کمک کنند، ایجاد شبکهسازی کنند به دلیل اینکه در سطح محلی فعالیت میکنند، میتوانند شبکههایی از روابط و ارتباطات در محل ایجاد کنند و به دستیابی به منابع و فرصتهای جدید کمک کنند.
ازاینرو میتوان گفت که کسبوکارهای کوچک به دلیل انعطافپذیری و توانایی سازگاری با تغییرات در بازار، علاوه بر ایجاد اشتغال، میتوانند به رشد اقتصاد، کاهش فقر و توسعه زیرساختهای اقتصادی کمک کنند. با توجه به این نقشها، میتوان گفت کسبوکارهای کوچک، بهعنوان یکی از مؤلفههای اساسی اقتصاد، میتوانند به توسعه اقتصاد و بهبود شرایط اجتماعی کمک کنند.
بر اساس اطلاعات بانک جهانی شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs) نقش عمدهای در بیشتر اقتصادها، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه دارند. شرکتهای کوچک و متوسط اکثریت کسبوکارها را در سراسر جهان تشکیل میدهند و سهم مهمی در ایجاد شغل و توسعه اقتصادی جهانی دارند.
آنها حدود 90 درصد از مشاغل و بیش از 50 درصد از اشتغال را در سراسر جهان تشکیل میدهند. SMEهای رسمی تا 40 درصد از درآمد ملی (GDP) در اقتصادهای نوظهور را تشکیل میدهند. این اعداد زمانی که SMEهای غیررسمی را هم در نظر گرفت بهطور قابلتوجهی بیشتر است.
بر اساس برآوردهای انجامشده تا سال 2030 به 600 میلیون شغل برای جذب نیروی کار برای رشد جهانی نیاز خواهد بود که توسعه SME برای بسیاری از دولتها در سرتاسر جهان در اولویت قرار دارد. در بازارهای نوظهور، بیشتر مشاغل رسمی توسط شرکتهای کوچک و متوسط ایجاد میشود که از هر 10 شغل، 7 شغل ایجاد میکنند.
بررسی وضعیت کسبوکارها در کشورهای مختلف بهویژه کشورهای درحالتوسعه نشان میدهد آنها بخش عمدهای از بار کسبوکارهای خرد را بانوان به دوش میکشند. کسبوکارهای خرد بر پایه نقش محوری بانوان بهطورمعمول، شرکتهای کوچک وابسته به بازارهای محلی را شامل میشود.
آنها به این کسبوکارها بهعنوان یک حرفه ثابت برای امرار معاش اعضای خانواده نگاه میکنند اما در همین کسبوکارهای خرد ظرفیتهای منحصربهفرد انسانی و مالی وجود دارد که میتواند بهعنوان رویکردی برای توسعه پایدار در نظر گرفته شود.
اطلاعات و آمار در سطح جهانی حاکی از آن است که از هر 3 کسبوکار کوچک، متوسط و بزرگ تنها یک مورد متعلق به بانوان است. این نرخ در بین مناطق مختلف دنیا متفاوت است، از کمترین 18 درصد در جنوب آسیا تا بیشترین 50 درصد در آمریکای لاتین و کارائیب در نوسان است.
در آسیای شرقی و اقیانوسیه، 47 درصد و در خاورمیانه، پایینترین سطح 7 درصد در جمهوری یمن به 49 درصد در تونس ثبتشده است. از طرفی دیگر اطلاعات نشان میدهد مشارکت بانوان در مالکیت کسبوکار با سطح درآمد کشورها همبستگی مثبت دارد، اما تنها به این عامل بستگی ندارد. در کشورهای کمدرآمد، از هر 4 کسبوکار تنها یک کسبوکار متعلق به بانوان است. در کشورهای با درآمد متوسط و بالا، این نرخ به ترتیب 36 و 37 درصد است.
بر اساس آخرین آمار سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران، بنگاههای کوچک و متوسط بیش از ۸۰ درصد از بنگاههای صنعتی کشور را تشکیل میدهند که نزدیک به ۱۰ درصد از درآمد صادراتی کشور را تأمین میکنند اما اطلاعات دقیقی از کسبوکارهای کوچک و بهخصوص کسبوکارهای بانوان موجود نیست.
در این میان اطلاعات منتشرشده از اشتغال و بیکاری در ایران حاکی از آن است که هنوز بستر حضور بانوان در کسبوکارهای مختلف فراهم نشده است. بر اساس آمار منتشرشده مرکز آمار ایران (نتایج طرح آمارگیری نیروی کار تابستان 1401) بیش از 26 میلیون جمعیت فعال اقتصاد کشور که در تابستان 1401 تمایل به کار کردن داشتهاند، نزدیک به 17 درصد از این تعداد سهم زنان است که نشان دهند نقش کمرنگ زنان در بازار کار ایران است.
از طرفی مشاهده میشود که نرخ بیکاری بانوان در حدود 17.2 درصد است که نسبت به نرخ بیکاری مردآنکه در حدود 7.3 درصد است، 2.4 برابر نرخ بیکاری مردان است. برای گروه سنی 35-18 ساله، نرخ بیکاری برای مردان 13.1 و برای زنان 29.3 بوده که این نرخ برای زنان 2.2 برابر مردان و نرخ بیکاری بالایی است.
این ارقام نشاندهنده آن است که فرصتهای برابر شغلی برای زنان فراهم نشده است. در این میان بیکاری دانشآموختگان آموزش عالی نشان از آن دارد که فرصت کار برای بانوان بهمراتب کمرنگتر از مردان است. نرخ بیکاری جمعیت 15 ساله و بیشتر فارغالتحصیل آموزش عالی برای مردان 8.8 و برای زنان 23.2 درصد است، یعنی بیکاری زنان تحصیلکرده آموزش عالی 2.6 برابر مردان است؛ یعنی امکان فرصت کار کمتر برای زنان تحصیلکرده آموزش عالی. ارقام حاکی از کاهش حضور زنان در کسبوکارهای مختلف در بازار کار است؛ یعنی فرصتها برای زنان کمتر شده است.
آمار همچنین نشان میدهد نقشآفرینی زنان در بخش خدمات (58 درصد سهم) نسبت به سایر بخشهای اقتصادی بیشتر و در بخش کشاورزی (16 درصد سهم) از همه کمتر است. بخش صنعت هم در حدود 25.9 درصد اشتغال زنان را به خود اختصاص داده است. ارقام نشان میدهد هنوز فرصتهای کسبوکار برای زنان در بخش صنعت و کشاورزی مهیا نشده است و این در حالی است که رشتههای دانشگاهی صنعتی و کشاورزی برای زنان دانشجو میپذیرند و فارغالتحصیل دارند.
آمارها سؤال ایجاد میکنند که چرا باوجود شعارهای گوناگون: فرصت برابر برای دستیابی به حمایتها و امتیازات و سهم از توسعه و ایجاد فرصتهای شغلی، هنوز بانوان در کسبوکارها (از ایجاد تا پایداری) با مشکلات متعدد روبرو هستند؟
آنچه مسلم است بخشی از چالشها و موانع کسبوکار بانوان جدای از چالشهای فضای کسبوکار ایران نیست. گزارش پایش ملی محیط کسبوکار ایران تابستان 1402 مرکز پژوهشهای اتاق ایران حاکی از آن است که وضعیت محیط کسبوکار در تابستان 1402(6.11، نمره بدترین 10 است) نسبت به بهار 1402 (6.05) بدتر شده است.
همچنین فعالان اقتصادی (کسبوکارها) مشارکتکننده در این پایش، به ترتیب سه مؤلفه غیرقابلپیشبینی بودن و تغییرات قیمت مواد اولیه و محصولات، دشواری تأمین مالی از بانکها و بیثباتی سیاستها، قوانین و مقررات و رویههای اجرایی ناظر بر کسبوکار را نامناسبترین مؤلفههای محیط کسبوکار کشور نسبت به سایر مؤلفهها ارزیابی نمودهاند. به عبارتی شاخصهای فضای کسبوکار حال خوبی نداشته از وضعیت مناسبی برخوردار نمیباشند.
نکته مهمتر آنکه عوامل تأثیرگذار بیرونی بر کسبوکارها که خارج از کنترل و مدیریت آنان است یعنی تورم، بازار مالی و تأمین سرمایه و قوانین و مقررات مهمترین چالشهای کسبوکارهای ایران است و به عبارتی حکمرانی خوب شکل نگرفته است. این سه چالش بهنوعی بازتابی از سیستم اقتصادی کشور است و نمیتوان انتظار داشت با ناکارآمدی سیستم اقتصادی کشور، کسبوکار بانوان و بهخصوص کسبوکارهای کوچکمقیاس تقویت و فرصتهای کارآفرینی و درآمدزایی برای آنان توسعه یابد.
در بسیاری از تحقیقات در خصوص کسبوکارهای بانوان به چالشهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی اشاره نمودند ازجمله میتوان به تأمین مالی، بازاریابی، شفافیت اطلاعات، تبعیض در برخورداری از فرصتهای برابر، نگاه جنسیتی، نبود شبکه حمایتی (اقتصادی و اجتماعی و حقوقی) کارآمد، کمبود آموزشهای حرفهای و تخصصی مرتبط با کسبوکار با روشهای نوین آموزش اشاره نمود. چالشها و مشکلات آشکار و شفاف هست اما در عمل، اقداماتی که منجر به حل مسئله شود، وجود ندارد و ضرورت دارد مجموعهای از راهبردهای مؤثر بر رشد کسبوکارهای بانوان با رویکرد حکمرانی خوب تدوین و عملیاتی شود که عبارتاند از راهبردهای بازاریابی (توسعه بازار، توسعه محصول، نفوذ در بازار، تمایز و تنوعگرایی)، راهبرد شیوههای کسبوکار (مشتری مداری، آموزش، استفاده از فناوری روز، شبکهسازی و چابکی) و راهبرد گرایش کارآفرینانه (گرایش نوآوی، ریسکپذیری و پیشفعالی).
در کنار آن عبور از شیوهها و روشهای تکرار شده پرتجربه غیر کارآمد و شعاری و روی آوردن به «تغییر و اصلاح» رویهها و فرآیندها و الگوهای مختلف تأثیرگذار بر کسبوکار و بهخصوص کسبوکار بانوان بر اساس معیارهای علمی (طبقهبندیشده خرد، کوچک، متوسط و بزرگ نه نگاه یکسان) و متناسب با کشور ایران، در خصوص روشهای جدید تأمین مالی، شبکهسازی و زنجیره سازی، کارهای جمعی و گروهی، الگوهای حکمرانی خوب صورت گیرد.
به قول سعدی شیرینزبان:
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
نیاز عبور از شعار به واقعیت و عمل را داریم. راهبردهای توسعه کسبوکار کوچکمقیاس بانوان (شهری و روستایی) با رویکرد حکمرانی خوب لازمه عبور از مسائل موجود است. آیا این مهم در برنامه هفتم توسعه دیدهشده است؟