دنیای کسب و کار همیشه مطابق میل مدیران پیش نمی رود. گاهی اوقات مشکلات از ناکجاآباد سر و کله شان پیدا شده و تمام محاسبات کارآفرینان را به هم می ریزند. شاید فکر کنید چنین مشکلاتی فقط برای دیگران پیش می آید. خب در این صورت احتمالا خیلی زود مشکلات برای شما بدل به بحران های بزرگ خواهند شد. آن وقت حل و فصل ماجرا دیگر به این سادگی ها نخواهد بود.
به گزارش پایگاه خبری بهره ورنیوز به نقل از فرصت امروز، بحران ها از جمله اتفاقات ناگهانی و غیرقابل پیش بینی هستند که تاثیرات مخربی بر سازمان ها و شرکت ها دارند. نحوه مواجهه مدیران با بحران ها می تواند نقش مهمی در کاهش خسارات و آسیب های ناشی از آنها داشته باشد. با این حال، متاسفانه برخی از مدیران در مواجهه با بحران ها مرتکب اشتباهاتی می شوند که تاثیرات منفی زیادی بر سازمان شان به همراه دارد.
اگر فکر می کنید تمام فوت و فن های مدیریت کسب و کار را بلد هستید، این مقاله نکته تازه ای برای شما ندارد. با این حال اگر کمی در این رابطه شک داشته یا دنبال توصیه های دقیق هستید، این مقاله تکه گمشده پازل کسب و کارتان است.
ما در این مقاله به ۱۰ اشتباه رایج مدیران در مواجهه با بحران اشاره خواهیم کرد. شما در این مقاله یاد می گیرید چطور از پس بحران های مختلف در دنیای کسب و کار برآمده و برندتان را از دل آنها نجات دهید.
عدم آمادگی برای بحران: رایج ترین اشتباه
مهمترین عامل در مدیریت بحران، آمادگی است. مثلا وقتی یک تیم فوتبال همان دقیقه اول گلی دریافت می کند، باید از نظر ذهنی آماده بازگشت به بازی باشد وگرنه تا دقیقه ۹۰ درگیر ماجرای گل خورده شده و هیچ فرصتی برای کامبک زدن نخواهد داشت.
مدیران باید قبل از وقوع بحران، برنامه ای جامع و دقیق برای مواجهه با آن تهیه کنند. این برنامه باید شامل شناسایی انواع بحران های احتمالی، تعیین مسئولیت ها و وظایف افراد مختلف در زمان وقوع بحران باشد. مدیرانی که برای مواجهه با بحران آماده نیستند، در زمان وقوع بحران دچار سردرگمی و عدم تمرکز می شوند و ممکن است تصمیم های اشتباهی بگیرند.
قبول دارم بروز بحران در کسب و کار برای آدم همیشه بی نهایت دور و بعید به نظر می رسد با این حال مروری بر تجربه برندهای مختلف باید درس عبرت خوبی برای من و شما باشد تا بحران ها را دست کم نگیریم.
یک مثال خوب درباره بحران و مسئله آمادگی مدیران مربوط به شرکت نفتی بریتیش پترولیوم (BP) است. در سال ۲۰۱۰ نفتکش های این شرکت در خلیج مکزیک دچار نشت نفت شدند. این نشت یکی از بزرگ ترین آلودگی های نفتی در تاریخ بود و خسارات زیادی به محیط زیست و اقتصاد منطقه وارد کرد.
یکی از دلایل اصلی این خسارات، عدم آمادگی شرکت برای مواجهه با این بحران بود. این شرکت برنامه ای برای مقابله با نشت نفت نداشت و در زمان وقوع بحران دچار سردرگمی و عدم تمرکز گردید. نتیجه نهایی اینکه بریتیش پترولیوم نتوانست آنطور که باید و شاید از پس مدیریت بحران برآید. در نتیجه خسارت زیادی بر گردنش افتاد و اعتبارش نیز حسابی خدشه دار گردید.
بی شک تجربه بریتیش پترولیوم برای کمتر کسب و کاری قابل تحمل است. به همین خاطر ما در این بخش سراغ برخی از توصیه های کلیدی برای رهایی از شر این مسئله رفته ایم. در اینجا چند نکته برای آمادگی برای بحران ها را به اتفاق شما مرور خواهیم کرد.
• یک تیم مدیریت بحران تشکیل دهید. این تیم باید از افراد مختلف با مهارت ها و دانش های متنوع تشکیل شود. نکته کلیدی در این میان تلاش برای ایجاد تنوع در داخل تیم است. هرچه افراد متفاوت تری در تیم شما باشند، کیفیت کار کلی تیم بهتر خواهد شد. پس لطفا این نکته را شوخی نگیرید.
• یک برنامه مدیریت بحران تهیه کنید. این برنامه باید شامل تمام اقداماتی باشد که باید در زمان وقوع بحران انجام گردد. خب تا شما یک برنامه قبلی نداشته باشید، همیشه با بحران ها غافلگیر خواهید شد. پس بد نیست دستی به سر و روی کارتان کشیده و برنامه ای منسجم برای خود تهیه کنید. این برنامه باید شامل اقدامات اولیه و مسئولیت پذیر تیم در قبال بحران باشد.
• تمرینات مدیریت بحران برگزار کنید. این تمرینات به شما کمک می کند تا آمادگی خود را برای مواجهه با بحران افزایش دهید. چنین نکته ای درباره سازمان های بزرگ که در بحران تیم های مختلف شان درگیر می شود، کلیدی تر خواهد بود. کار شما در این بخش دقیقا مثل تیم تئاتری است که قبل از نمایش اصلی چندین بار تمرین آزمایشی انجام می دهند.
انکار بحران: بدترین اشتباه ممکن!
آیا تا حالا برای تان پیش آمده از نتیجه کاری آنقدر وحشت کرده باشید که صفر تا صدش را انکار کنید؟ قبول دارم این سناریو خیلی بعید به نظر می رسد، اما یادتان نرود تا همین چند دقیقه پیش ذهنیت تان درباره وقوع بحران نیز همین شکلی بود.
بعضی از مدیران در مواجهه با بحران سعی می کنند آن را انکار کنند یا اهمیت آن را کمرنگ جلوه دهند. این کار شاید در اولین نگاه ایده آل و حتی قابل دفاع به نظر برسد، اما فقط زمان طلایی کسب و کارتان را از شما خواهد گرفت.
باور کنید یا نه، هرچه زمان بیشتری از وقوع بحران بگذرد، شما فرصت کمتری برای مدیریتش خواهید داشت. ماجرا در این بخش دقیقا مثل احیای فردی است که دچار ایست قلبی شده و نیاز به کمک فوری دارد. اگر تنها چند دقیقه در چنین زمان های بحرانی از دست دهید، اوضاع طوری به هم می ریزد که احتمالا دیگر امیدی برای نجات فرد موردنظر نخواهد بود.
اجازه دهید برای بررسی یک مثال خوب به سال ۲۰۰۶ برویم. جایی که شرکت کی اف سی در چین دچار بحران آلودگی غذا شد. این بحران باعث شد که هزاران نفر در چین بیمار شوند. یکی از دلایل اصلی این بحران، انکار کی اف سی از وقوع آن بود. خب کمتر شرکتی دوست دارد به اشتباهاتش اعتراف کرده و مسئولیت آن را قبول کند، مگر نه؟
کی اف سی در ابتدا سعی کرد این بحران را انکار کند و اهمیت آن را کمرنگ جلوه دهد. این کار باعث شد تا شرکت زمان ایده آل برای مقابله با بحران را از دست داده و خیلی زود با موج وسیعی از اعتراضات رو به رو گردد.
این روزها مشتریان به منابع اطلاع رسانی گسترده ای دسترسی دارند. اگر بحث اخلاقی لاپوشانی مشکلات و بحران را هم کنار بگذاریم، از نظر فنی دیگر چنین امکانی برای کسب و کارها فراهم نیست. پس اصلا نباید فکرتان را درگیر چنین کارهایی کنید.
اگر فکر می کنید انکار بحران کار راحتی است و نمی شود آن را ترک کرد، بد نیست نکات ذیل را به خاطر بسپارید:
• واقعیت ها را بپذیرید. اولین قدم برای مواجهه با بحران، پذیرش واقعیت های موجود است. فرقی ندارد شما خودتان را مقصر می دانید یا نه، در هر صورت بحران ها ماهیت واقعی داشته و مشتریان نیز احتمالا شما را مسئول اصلی مسئله می دانند.
• تاثیرات بحران را ارزیابی کنید. سعی کنید متوجه نحوه اثرگذاری بحران بر روی وضعیت کسب و کارتان شوید. اینطوری چشم انداز بهتری برای مرور مشکلات و اثرگذاری بهتر بر روی مخاطب خواهید داشت.
• قبل از اینکه باعجله تمام سعی در انکار ماجرا داشته باشید، بد نیست کمی با همکاران یا کارشناس های دیگر مشورت کنید. شاید این کار کسل کننده به نظر برسد، اما دست کم تمرکزتان را برای انکار سریع می کشد.
تصمیم گیری سریع و بدون مشورت: به وقت تشدید بحران
فرض کنید در مسیر محل کار وقتی با خیال راحت پشت فرمان نشسته اید، یکهو با صحنه آتش سوزی یک خودرو در وسط اتوبان رو به رو شوید. بی شک این صحنه آنقدر دلهره آور هست که هر کسی را به وحشت بیندازد. با این حال اگر قرار باشد کسی آستین هایش را بالا زده و به کمک افراد بشتابد، باید کمی هم که شده توانایی کنترل تصمیماتش را داشته باشد. خب یک تصمیم نسنجیده و عجولانه در این شرایط مشکل را دوچندان خواهد کرد!
در زمان بحران، مدیران باید بتوانند سریع تصمیم بگیرند. با این حال، تصمیم گیری سریع و بدون مشورت می تواند منجر به اتخاذ تصمیم های نادرست شود. مدیران باید قبل از اتخاذ هر تصمیمی با افراد مختلف مشورت کنند و تمام جوانب موضوع را در نظر بگیرند. وگرنه با یک تصمیمی به ظاهر سریع و مناسب کل اعتبارشان به خطر خواهد افتاد.
بی شک همه ما تجربه از دست دادن کنترل مان در زمینه تصمیم گیری را داریم. اینطور وقت ها آدم حس می کند دیگر هیچ راهی به جز عمل به اولین ایده ذهنی اش ندارد. درست در چنین شرایطی است که باید کمی هم که شده کنترل اعصاب تان را به دست بگیرید. وگرنه خیلی زود برندتان از صحنه روزگار حذف می شود.
اگر یادتان باشد، ما در ابتدای مقاله کمی درباره اهمیت برگزاری جلسات تمرین مدیریت بحران حرف زدیم. چنین تمرین هایی در این بخش خیلی به کار شما می آید؛ چراکه آمادگی ذهنی تان برای مشورت سریع با دیگران و اتخاذ تصمیم درست را افزایش خواهد داد. پس برای اعتبار و آبروی حرفه ای خودتان هم که شده، سعی کنید کمی از عجله تان کم کنید.
مهمترین مسئله اینکه تمرین و تکرار در طول زمان به دست می آید. پس لطفا یکبار برای همیشه تمرینی نیم بند را پیاده نکنید؛ چراکه این کار اصلا تاثیر خاصی ندارد. در عوض باید به طور مداوم کارتان را ادامه دهید. وگرنه با مشکلات زیادی رو به رو خواهید شد.
عدم شفافیت: مشتریان باید در اولویت باشند
وقتی بحرانی از راه می رسد، اینکه دائما آن را پشت گوش انداخته یا جدی نگیرید، دردی از شما درمان نخواهد کرد. در عوض شما باید مسئله را به مثابه مهمترین اتفاق ممکن برای برندتان تلقی کنید. در این میان روایتی با مخاطب نیز نقش مهمی خواهد داشت. خب اگر کارمندان شرکت تا مدت ها بعد از بروز بحران هیچ خبری از آن نداشته باشند، این یعنی تیم مدیریتی مسئله را چندان جدی نگرفته است.
مدیران باید در زمان بحران، اطلاعات را به طور شفاف و صادقانه با کارکنان، مشتریان و مخاطب هدف در میان بگذارند. عدم شفافیت می تواند باعث ایجاد اضطراب و نگرانی در میان افراد شود و حتی منجر به بروز شایعات و سوءتفاهم خواهد شد.
ما در دنیایی زندگی می کنیم که شبکه های اجتماعی نفوذ زیادی در زندگی روزمره مردم دارد بنابراین اگر شما درباره بحران های برندتان شفاف نباشید، اصلا بعید نیست خیلی زود در پلتفرم های اجتماعی کلی شایعه علیه تان راه بیفتد. آن وقت دیگر مدیریت اوضاع خیلی سخت و حتی غیرممکن خواهد بود.
بیایید با هم یک مثال واقعی از عدم شفافیت مدیران و نتایج خطرناکش برای برند را مرور کنیم. در سال ۲۰۱۸ شرکت تولید خودروی تسلا دچار بحران آتش سوزی در خودروهای خود شد. این بحران باعث شد که بسیاری از مردم از خرید خودروهای تسلا خودداری کرده و دارندگان خودروهای این برند نیز حسابی نگران شوند. یکی از دلایل اصلی این بحران، عدم شفافیت تسلا در مورد مشکلات ایمنی خودروهای خود بود. تسلا در ابتدا سعی کرد این مشکلات را انکار کند و اهمیت آنها را کمرنگ جلوه دهد. این کار باعث شد که مردم نسبت به تسلا اعتماد خود را از دست بدهند و از خرید خودروهای این شرکت خودداری کنند.
مشکل اصلی در پرونده تسلا تلاش این برند برای مخفی نگه داشتن واقعیت از کارکنان و مشتریانش بود. خب اگر از همان اول تسلا به فکر رفع این ایراد و جمع آوری خودروهای الکتریکی مشکلدارش از بازار میکرد، احتمالا با دردسرهای کمتری رو به رو می شد. با این حال مدیران تسلا تصمیم متفاوتی گرفتند که حسابی هم به ضررشان تمام شد.
بی شک رعایت شفافیت کار ساده ای نیست. به همین خاطر ما در ادامه چند تا نکته را در قالب تمرین های ساده به شما یادآوری می کنیم:
• اطلاعات را به طور سریع و به موقع در اختیار افراد قرار دهید. مثلا اگر تیم روابط عمومی نیاز به شماره تماس مشتریان برای اطلاع رسانی دارد، باید از قبل این اطلاعات دم دستش باشد. یادتان که نرفته، زمان معیاری کلیدی برای حل بحران است!
• اطلاعات را به طور شفاف و صادقانه ارائه دهید. دست آخر تمام واقعیت برای مشتریان رو خواهد شد. بنابراین اگر شما بخشی از واقعیت را به مخاطب تان نگویید، کارتان حسابی سخت می شود. آن وقت دیگر هیچ راهی برای رهایی از مشکلات نخواهید داشت. پس قبل از اینکه اوضاع تان به هم بریزد، ماجرا را بی کم و کاست توضیح دهید.
• از زبانی ساده و قابل فهم استفاده کنید. توضیحات شما باید برای مخاطب قابل فهم و درک باشد. وگرنه احتمالا روی خوشی به شما نشان نمی دهد.
عدم پاسخگویی: اشتباهی به قیمت آینده برند
مدیران باید در زمان بحران پاسخگو باشند و مسئولیت های خود را بپذیرند. انتظار می رود آنها در برابر کارکنان و مشتریان پاسخگو بوده و نشان دهند که برای جبران خسارات ناشی از بحران تلاش می کنند. این مسئله برای خیلی از مشتریان حیاتی است. به طوری که بدون عذرخواهی و تعهد مدیران برای جبران مسئله هیچ وقت روی خوش به آن کسب و کار نشان نخواهند داد.
همه ما در تجربه روزمره با برندهایی سر و کار داشته ایم که بی نهایت مرموز رفتار می کنند. شاید در این شرایط مدیران فکر کنند مشغول کمک به برند هستند، اما واقعیت کاملا چیز دیگری است. آدم ها معمولا در چنین اوضاعی اصلا منطقی تصمیم نمی گیرند. نکته مهم اما قرار دادن خودتان به جای مشتریان است.
اگر قرار بود محصولی مثل روغن زیتون بخرید، اولویت تان شرکتی بود که در گذشته مسئولیت اشتباهاتش را برعهده گرفته و توضیحات کافی به مشتریان داده یا برندی که هیچ وقت به طور رسمی اشتباهاتش را نپذیرفته، اما شایعات زیادی درباره خطاهای خط تولیدش به گوش می رسد؟
بی شک هر مشتری در سناریو بالا سراغ برندی می رود که ترسی از پذیرش اشتباهات و پاسخگویی در قبال آنها ندارد. این نکته شاید خیلی ساده به نظر برسد، اما نقش مهمی در ذهنیت مخاطب خواهد داشت. به همین خاطر ما معتقدیم شما باید همیشه آماده قبول اشتباهات و صدالبته پاسخگویی در قبال شان باشید.
در اینجا چند نکته برای پاسخگویی در زمان بحران آورده ایم. سعی کنید در مواقع بحرانی نیم نگاهی به این نکات داشته باشید:
• مسئولیت بحران را بپذیرید.
• برای جبران خسارات ناشی از بحران تلاش کنید.
• از مشتریان عذرخواهی کنید. هرچه باشد، مشتریان سرمایه اصلی شما در بازار هستند. پس اصلا نباید اجازه دهید از دست تان ناراحت بمانند.
تمرکز بر درون شرکت: همه بحران ها داخلی نیست!
در زمان بحران، مدیران باید تمرکز خود را بر حل بحران و کمک به آسیب دیدگان قرار دهند. تمرکز بر خود می تواند باعث شود که مدیران از واکنش مناسب به بحران غافل شوند.
وقتی صحبت از بحران می شود، خیلی از کارآفرینان دوست دارند به هر قیمتی شده برندشان را حفظ کنند. این وسط اصلا مهم نیست مشتریان چه تجربه های وحشتناکی را پشت سر گذاشته یا چقدر ضرر روی دست شان می ماند.
باور کنید یا نه، کلید حل بحران شما در دست مشتریان است. پس نباید خیلی خودخواه باشید. در عوض سعی کنید کمی با مشتریان همدردی کرده و به فکر حل مشکلات شان باشید. قول می دهم اینطوری خودتان هم سریع تر از شر مشکلات خلاص شوید.
اجازه دهید با هم یک مثال کاربردی در این رابطه را مرور کنیم. در سال ۲۰۱۱ زلزله ویرانگری در ژاپن رخ داد. شاید فکر کنید زلزله به تنهایی بحران مهمی است، اما آنچه ماجرا را بدتر کرد، بروز حادثه در نیروگاه هسته ای فوکوشیما بود؛ جایی که آلودگی وحشتناکی وارد محیط زیست شده و نگرانی های زیادی را به همراه آورد.
یکی از دلایل اصلی این حادثه تمرکز مسئولان ژاپن بر حفظ وجهه کشور بود. مسئولان ژاپنی سعی کردند وقوع حادثه را پنهان کنند و از پذیرش مسئولیت آن خودداری کردند. این کار باعث شد که حادثه بدتر شود و خسارات زیادی به بار آورد. بی شک اگر مسئولان ژاپنی کمی منطقی و جهانی تر فکر می کردند، دیگر این مقدار آلودگی وارد محیط محیط زیست نمی شد؛ آن هم آلودگی هسته ای!
در اینجا نیز مثل بخش های قبلی چند نکته برای جلوگیری از تمرکز بر خود در زمان بحران آورده شده است:
• روی حل بحران تمرکز کنید. وقتی دغدغه تان کل مشکل باشد، دیگر خودخواهی را کنار خواهید گذاشت.
• به آسیب دیدگان کمک کنید. اشتباهات شما زندگی و شرایط مالی مشتریان را تحت تاثیر قرار می دهد. به همین خاطر باید فکری به حال جبران ماجرا کنید .
• مسئولیت خود را بپذیرید. پذیرش مسئولیت نیمی از مسیر موفقیت در حل بحران محسوب می شود. در این شرایط شما می توانید به مشتریان اطمینان دهید قصد طفره رفتن از ماجرا را نداشته و به دنبال حل جدی مشکل هستید.
تصمیم گیری براساس احساسات: پایانی بر آینده کسب و کار
در زمان بحران، مدیران باید بتوانند تصمیم های منطقی و عقلانی بگیرند. تصمیم گیری براساس احساسات می تواند منجر به اتخاذ تصمیم های اشتباه شود. آن وقت دیگر هیچ جوره نمی توانید از پس مشکلات تان برآمده یا توجه مشتریان را جلب کنید.
یک مثال جالب درباره تصمیم گیری احساسی مربوط به خطوط هواپیمایی مالزی ایرلاین است. در سال ۲۰۱۴ یکی از هواپیماهای این شرکت در اقیانوس هند ناپدید شد. در زمان ناپدید شدن هواپیما مقامات مالزیایی تصمیم گرفتند که عملیات جست وجوی هواپیما را متوقف کنند. این تصمیم براساس احساسات مقامات مالزیایی بود که نمی خواستند بپذیرند که هواپیما سقوط کرده است. این تصمیم باعث شد که تحقیقات در مورد سقوط هواپیما مختل شود و احتمال یافتن بقایای هواپیما و قربانیان آن کاهش یابد.
همانطور که می بینید، تصمیم گیری احساسی خیلی وقت ها کار دست کارآفرینان و به طور کلی مدیران می دهد. بنابراین شما باید حواس تان را در این رابطه جمع کنید.
توصیه ما در این رابطه تصمیم گیری گروهی است. اینطوری فرصت کمتری برای بروز مشکلات عجیب و غریب خواهد بود. به علاوه، تصمیمات گروهی کمتر براساس احساسات گرفته می شود.
در اینجا چند نکته برای جلوگیری از تصمیم گیری براساس احساسات در زمان بحران آورده شده است:
• اطلاعات را به طور کامل جمع آوری کنید. هرچه اطلاعات شما بیشتر باشد، شانس بهتری برای تصمیم گیری منطقی خواهید داشت.
• جنبه های مختلف موضوع را در نظر بگیرید.
• از مشاوران و متخصصان کمک بگیرید.
عدم آموزش کارکنان: مسئله ای اساسی
مدیران باید کارکنان خود را در مورد نحوه مواجهه با بحران ها آموزش دهند. این آموزش ها به کارکنان کمک می کند تا در زمان بحران عملکرد بهتری داشته باشند. خب وقتی کارکنان شما هیچ درک از بحران نداشته و برای آن تمرین هم نکرده باشند، هیچ وقت توانایی ارائه عملکرد خوب در زمان وقوع بحران را نخواهند داشت.
یک گروه بازیگری را در نظر بگیرید که هیچ وقت فیلمنامه اثر را ندیده اند و خبری هم از تمرین نبوده است. بی شک اگر همین امروز آنها را جلوی دوربین قرار دهیم، هیچ اثر قابل قبولی ضبط نخواهد شد. تمرین و تکرار رمز موفقیت افراد در هر حوزه ای است مدیریت بحران هم از این قاعده مستثنی نیست.
یادتان باشد، شما قرار نیست هر چند ماه یا سال یکبار تمرینی پیش پا افتاده برای کارمندان طراحی کنید. در عوض بد نیست در بازه های کوتاه تر به فکر چنین کاری باشید. به علاوه، همیشه فرصتی برای تمرین بیشتر دارید. پس اصلا موضوع را دست کم نگیرید.
در اینجا چند نکته برای آموزش کارکنان در مورد مدیریت بحران آورده شده است:
• موارد احتمالی بحران را شناسایی کنید. اینکه چند نوع بحران در کمین برندتان است، نقش مهمی در طراحی تمرین ها دارد.
• برای هر بحران، یک طرح اقدام تهیه کنید. خب وقتی ماهیت بحران ها با هم فرق دارد، شما دیگر نمی توانید یک تمرین را همیشه تکرار کنید.
• نظرات کارکنان را جویا شوید. این امر به شما کمک می کند تا برنامه ای بهتر برای مدیریت بحران تهیه کنید.
عدم ارزیابی بحران: آخرین اشتباه
مدیران باید پس از وقوع بحران آن را ارزیابی کنند تا از تکرار آن جلوگیری شود. این ارزیابی می تواند شامل بررسی علل بحران، تاثیرات آن و اقداماتی که برای مقابله با آن انجام شده، باشد. اگر شما نتوانید از گذشته درس بگیرید، خیلی زود دوباره به دام مسئله ای مشابه خواهید افتاد. پس بهتر است کمی جدی تر موضوع این بخش را دنبال کنید.
ارزیابی بحران به شما این فرصت را می دهد تا با چشم اندازی وسیع عملکردتان را بررسی کنید. بی شک هیچ برندی در زمینه مدیریت بحران بی عیب عمل نمی کند. به همین خاطر همیشه جا برای پیشرفت وجود دارد. این در حالی است که خیلی از کارآفرینان اصلا به این مسئله توجه ندارند. برای آنها همین که از دل بحران جان سالم به در برده اند، موفقیتی بی پایان محسوب می گردد. خب در این صورت دیگر جایی برای بررسی دقیق بحران باقی نمی ماند.
در اینجا چند نکته برای ارزیابی بحران آورده شده است:
• علت بحران را شناسایی کنید. اگر مراحل قبلی را با دقت طی کرده باشید، حالا دلایل اصلی بروز بحران در شرکت تان را به خوبی می دانید.
• تاثیرات بحران را ارزیابی کنید و نشان دهید این تاثیرات در بلندمدت چطور قابل حل هستند.
• اقداماتی که برای مقابله با بحران انجام شد، ارزیابی کنید. سعی کنید متوجه شوید کدام دسته از اقدامات شما تأثیرگذاری لازم را داشته و کدام شان اصلا به درد نخورده اند.
سخن پایانی
بروز بحران در هر کسب و کاری امکان پذیر است. شما حتی اگر با وسواس خاصی استراتژی برندتان در بازار را طراحی کنید، بازهم احتمال بروز چالش در کسب و کارتان وجود دارد. درست به همین خاطر آشنایی با برخی از اشتباهات مهم در مواجهه با بحران ها ضروری خواهد بود.
اگر شما جزو آن دسته از مدیرانی نیستید که بحران ها را فقط مربوط به دیگر کسب و کارها می دانند، نکات این مقاله حسابی به دردتان خورده است.