اکنون زمان آن رسیده است که با درس گرفتن از تجارب گذشته و بهرهگیری از دانش و توانمندیهای داخلی، گامهای موثری در راستای اعتلای صنعتی کشور برداشته شود. هریک از افراد و نهادها میتوانند با ارائه ایدهها، نقد سازنده و مشارکت فعال، سهمی در ساختن آیندهای بهتر برای ایران داشته باشند.
به گزارش پایگاه خبری بهره ور نیوز، سیدمحمدمهدی عمادی دکتری مدیریت تحقیق در عملیات در یادداشتی در گسترش صمت نوشته است:
توسعه صنعتی بهعنوان یکی از موتورهای اصلی رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی در جوامع مدرن شناخته میشود. ایران باوجود منابع غنی طبیعی، نیروی کار جوان و موقعیت جغرافیایی مناسب، هنوز به جایگاه مطلوب در عرصه صنعتی دست نیافته است. تاکیدات اخیر وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت بر ضرورت تحول در بخش صنعتی و نقش حیاتی آن در اقتصاد ملی، اهمیت بازنگری در استراتژیهای توسعه صنعتی را نشان میدهد.
اگر استراتژیهای موثری برای توسعه صنعتی تدوین و اجرا نشود، فرصتهای ارزشمند پیشرفت از دست خواهد رفت و کشور با چالشهای اقتصادی و اجتماعی جدی روبهرو خواهد شد. بنابراین، پرداختن به موضوع استراتژیهای توسعه صنعتی و شناسایی موانع و راههای برونرفت از آنها، امری ضروری است که میتواند آینده اقتصادی کشور را تحتتاثیر قرار دهد.
یکی از چالشهای اصلی در این مسیر، ضعف در مبانی تحلیلی و نظری است. بسیاری از اسناد استراتژی توسعه صنعتی در ایران، فاقد چارچوب نظری منسجم و مبتنی بر شرایط واقعی اقتصاد کشور هستند. عدماستفاده از الگوها و نظریههای مناسب برای تحلیل وضعیت موجود و پیشبینی روندهای آینده، به تدوین راهبردهایی منجر شده است که با واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی ایران همخوانی ندارند. این مسئله باعث میشود برنامهها و سیاستها برپایه فرضیات نادرست بنا شوند و در عمل نتوانند اهداف مدنظر را محقق کنند.
علاوه بر این، تعریف دقیق اهداف و اولویتها نیز از دیگر موانع مهم است. در استراتژیهای موجود، اهداف بهصورتکلی و مبهم بیان شدهاند و تضادها و تعاملات بین اهداف مختلف، مانند رشد اقتصادی، عدالتاجتماعی و حفظ محیطزیست، موردتوجه قرار نگرفته است. این امر سبب شده است برنامهها و سیاستها بدون جهتگیری مشخص و هماهنگ اجرا شوند و در نهایت نتوانند تاثیر مطلوبی بر توسعه صنعتی داشته باشند.
کمبود هماهنگی بینبخشی و نهادی نیز یکی از موانع اصلی در اجرای موفق استراتژیهای توسعه صنعتی است. نبود سازکارهای مناسب برای تعامل و همافزایی بین نهادها و سازمانهای مرتبط، باعث پراکندگی تلاشها و هدررفت منابع شده است. این عدمهماهنگی میتواند به تضاد منافع، دوبارهکاریها و کاهش کارآیی برنامهها منجر شود. در نتیجه، دستیابی به اهداف تعیینشده با دشواریهای زیادی همراه خواهد بود.
بیتوجهی به اقتصاد سیاسی و منافع ذینفعان نیز از جمله مسائلی است که میتواند اجرای سیاستها را با چالشهای جدی مواجه کند. استراتژیهای تدوینشده اغلب بدون در نظرگرفتن منافع و مقاومتهای احتمالی گروههای ذینفع و تاثیرات سیاسی و اجتماعی آنها بوده است. این مسئله ممکن است به ناکارآمدی و حتی شکست برنامهها منجر شود؛ چراکه بدون در نظرگرفتن این عوامل، حمایت لازم برای اجرای سیاستها جلب نخواهد شد و ممکن است با مخالفتها و موانع جدی روبهرو شود.
فقدان نظام پایش و ارزیابی مستمر نیز باعث شده است که نقاط ضعف و اشتباهات بهموقع شناسایی نشده و اصلاحات لازم انجام نگیرد. این امر به تکرار اشتباهات گذشته و عدمپیشرفت منجر میشود. بدون یک سیستم کارآمد برای پایش و ارزیابی، نمیتوان اطمینان حاصل کرد که برنامهها در مسیر صحیح حرکت میکنند و در صورت نیاز، اقدامات اصلاحی را انجام داد.
شوکهای خارجی و بیثباتیهای داخلی نیز بر اجرای استراتژیهای توسعه صنعتی تاثیر منفی داشته است. شوکهای اقتصادی مانند نوسانات نرخ نفت، تحریمهای بینالمللی و بیثباتیهای سیاسی و مدیریتی داخلی، برنامهریزی بلندمدت را دشوار و پرریسک میسازد. این عوامل میتوانند باعث تغییرات ناگهانی در اولویتها و منابع شوند و اجرای برنامههای توسعه صنعتی را با مشکل مواجه کنند.
کمبود منابع مالی و سرمایهگذاری ناکافی نیز همواره یکی از چالشهای اساسی بوده است. تامین منابع مالی کافی برای اجرای پروژههای صنعتی و جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی با مشکلاتی مانند نظام بانکی ناکارآمد، نرخ بهره بالا و ریسکهای سرمایهگذاری همراه بوده است. این مسائل مانع از جریان سرمایه بهسمت بخشهای صنعتی شده و توسعه این بخش را کند کردهاند.
برای غلبه بر چالشهای توسعه صنعتی و حرکت بهسمت پایداری در این بخش، ابتدا تدوین استراتژیهایی مبتنی بر تحلیل دقیق و واقعگرایانه از شرایط اقتصادی ضروری است. استفاده از مدلهای مناسب میتواند برنامههایی منسجم و عملیاتی را ارائه دهد. همچنین، تقویت هماهنگی بین نهادهای دولتی و خصوصی از طریق سازکارهای مشترک میتواند به جلوگیری از هدررفت منابع و افزایش کارآیی کمک کند.
تقویت هماهنگی میان نهادهای دولتی، بخش خصوصی و نهادهای مدنی از اهمیت فراوانی برخوردار است و میتواند به اجرای هماهنگ برنامهها و جلوگیری از هدررفت منابع کمک کند. مدیریت منافع ذینفعان و تلاش برای ایجاد اجماع میان آنها نیز از بروز تعارضات جلوگیری و حمایت لازم برای اجرای سیاستها را جلب میکند. پایش و ارزیابی مستمر برنامهها باعث بهبود مداوم و افزایش اثربخشی آنها میشود. علاوه بر این، با کاهش بیثباتیها از طریق سیاستهای کلان و تسهیل تامین مالی و جذب سرمایهگذاری، میتوان شرایط مناسبی برای توسعه صنعتی فراهم کرد.
در نهایت، توسعه صنعتی ایران نیازمند همت و همکاری همهجانبه دولت، بخش خصوصی، دانشگاهیان و جامعه مدنی است. اکنون زمان آن رسیده است که با درس گرفتن از تجارب گذشته و بهرهگیری از دانش و توانمندیهای داخلی، گامهای موثری در راستای اعتلای صنعتی کشور برداشته شود. هریک از افراد و نهادها میتوانند با ارائه ایدهها، نقد سازنده و مشارکت فعال، سهمی در ساختن آیندهای بهتر برای ایران عزیز داشته باشند. با تلاش مشترک و ارادهای قوی، میتوان بر موانع فائق آمد و به جایگاهی شایسته در عرصه صنعتی دست یافت.