مدرک کار می‌آورد؟

بررسی آمارها نشان میدهد گویی افرادی بیش از نیاز بازار کار و تولید کشور، از مقطع کارشناسی فارغ‌التحصیل شده‌اند و مقطع کارشناسی، برای فعالیت در برخی مشاغل تخصصی، ناکافی است. با این وضعیت، باید مقصر بیکاری این گروه را دانشگاه‌ها بدانیم؟

مریم‌السادات علم‌الهدی، کارشناس معاونت بررسی‌های اقتصادی اتاق تهران در تحلیلی در آینده نگر نوشته است:

پاییز از راه رسیده است و دانش‌آموزان و دانشجوها به کلاس درس بازگشته‌اند. ممکن است برای آنهایی که به مدرسه می‌روند «کار و شغل» هنوز معنا و مفهوم مشخصی نداشته باشد. برای کوچک‌ترها، «کار» جواب سوال بزرگ‌ترهاست وقتی می‌پرسند «بزرگ شدی می‌خواهی چه‌کاره شوی؟». برای کودکانی کمی بزرگ‌تر، «کار» همان چیزی است که والدینشان بیرون از خانه برای آن وقت می‌گذارند و برای جوانانی که به دانشگاه می‌روند، کار یا شغل، مسیری است که در تعیین آینده زندگی‌شان نقش دارد. اما با همه اینها آمارها می‌گویند تحصیلات لزوماً کار نمی‌آورد.

بیایید به آمارهای بازار کار، نگاه کنیم. تازه‌ترین آمارهای نیروی کار که توسط مرکز آمار ایران منتشر شده، مربوط به بهار 1403 است. در بهار امسال، نرخ بیکاری جمعیت 15 ساله و بیشتر کل کشور، 8.2 درصد بوده است اما اگر همین نرخ را برای فارغ‌التحصیلان آموزش عالی بررسی کنیم، به 11.6 درصد می‌رسیم.

در فصل‌ها و سال‌های گذشته هم تقریباً چنین وضعیتی وجود داشته و به طور کلی، نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی از نرخ بیکاری کل کشور، بالاتر است. بنابراین اگر شاخص‌های بازار کار را به تفکیک مدارک تحصیلی بررسی کنیم، شاید بتوانیم به رابطه‌ای میان مدرک تحصیلی و شغل برسیم. این تفکیک، در نتایج تفصیلی طرح آمارگیری از نیروی کار که به صورت سالانه توسط مرکز آمار منتشر می‌شود، در دسترس است و تازه‌ترین نتایج منتشرشده، مربوط به سال 1401 است.

اولین نتیجه‌ای که از این بررسی به دست می‌آید، افزایش نرخ مشارکت اقتصادی با افزایش سطح تحصیلات است. نرخ مشارکت اقتصادی، از تقسیم جمعیت فعال به کل جمعیت به‌دست می‌آید. از نظر اقتصاددانان، جمعیت فعال به گروهی گفته می‌شود که یا شاغل هستند یا جویای کار، بنابراین اگر فردی نه شاغل باشد و نه در جست‌وجوی کار، در جمعیت غیر فعال، طبقه‌بندی می‌شود.

تحصیلات و شاخص‌های بازار کار

می‌توانیم افراد را بر اساس مدرک تحصیلی، در 6 گروه قرار دادیم. اولین گروه، «آموزش عمومی ناتمام» است یعنی همه افرادی که کمتر از 12 سال درس خوانده‌اند و تحصیل را پیش از اتمام دوره دبیرستان، به هر دلیلی رها کردند. نرخ مشارکت اقتصادی این گروه، 39 درصد است یعنی 39 نفر از هر 100 نفر با آموزش عمومی ناتمام، از نظر اقتصادی فعال هستند.

جمعیت فعال به افرادی گفته می‌شود که یا شاغل هستند یا در جست‌وجوی کار. نرخ بیکاری افراد با آموزش عمومی ناتمام 7 درصد و نرخ اشتغال آنها، 93 درصد است. یعنی 7 درصد از جمعیت فعال با وجود جست‌وجو برای کار، شغلی پیدا نکرده‌اند و 93 درصد از جمعیت فعال، هم‌اکنون شاغل هستند.

نرخ مشارکت برای افرادی که آموزش عمومی را به پایان رسانده‌اند برابر با 44 درصد، برای افرادی که فوق دیپلم دارند 50 درصد، برای فارغ‌التحصیلان لیسانس 50 درصد، برای افرادی که فوق لیسانس یا دکتری دارند 68 درصد و برای دارندگان مدرک دکتری تخصصی و فوق دکتری 70 درصد است. بنابراین می‌توان گفت نرخ مشارکت اقتصادی برای گروه‌های دارای تحصیلات بیشتر، بالاتر است.

بررسی دو شاخص دیگر بازار کار در بین گروه‌های تحصیلی، یعنی نرخ بیکاری و نرخ اشتغال نشان‌دهنده دو مسیر متفاوت است. نرخ بیکاری برای گروه‌های دارای تحصیلات بیشتر، تا مقطع لیسانس یا کارشناسی در حال افزایش است و پس از آن، کاهش پیدا می‌کند. از طرف دیگر، نرخ اشتغال برای گروه‌های با تحصیلات بیشتر، تا مقطع لیسانس یا کارشناسی، در حال کاهش است و پس از آن، افزایش پیدا می‌کند. در واقع، فارغ‌التحصیلان مقطع لیسانس، بیشترین نرخ بیکاری و کمترین نرخ اشتغال را در بین سایر گروه‌های تحصیلی دارند. 

از همین نویسنده بخوانید

رشد ۱۴۰۱؛ رنج بی‌ثمر

چرا خانوارها مزه رشد را نمی‌چشند؟

چرا لیسانسه‌ها بیکار مانده‌اند؟

برای پاسخ، لازم است یک بار وضعیت مقاطع پایین‌تر و یک بار مقاطع بالاتر از لیسانس را بررسی کنیم. در مقاطع پایین‌تر، نرخ مشارکت اقتصادی نیز پایین‌تر است، یعنی به‌طور کلی، جمعیت فعال در گروه‌های تحصیلی پیش از لیسانس، در مقایسه با مقطع لیسانس کمتر است، در نتیجه در محاسبه نرخ بیکاری، حتی با فرض برابر بودن جمعیت در جست‌وجوی کار، در مخرج کسر، عدد کوچک‌تری قرار می‌گیرد و نرخ بیکاری از نظر محاسباتی و ریاضی، پایین خواهد بود.

البته این فقط یک محاسبه نیست و شواهد بازار کار هم می‌تواند این نرخ را توجیه کند. مشاغل بسیاری در بخش‌های مختلف اقتصادی، وابسته به تحصیلات دانشگاهی نیستند. این مشاغل، فرصت‌هایی را برای افرادی که در دانشگاه تحصیل نکرده‌اند، فراهم می‌کنند.

علاوه بر این، این افراد ممکن است به صورت خویش‌فرما یا در کسب و کارهای خانوادگی مشغول به کار شوند و به دلیل انتظارات متفاوت نسبت به شرایط کاری و درآمدی در مقایسه با فارغ‌التحصیلان مقاطع بالاتر، این گروه از مشاغل را انتخاب کنند. بنابراین، دوره کمتری را در جست‌وجوی کار می‌گذارنند و به اصطلاح، زودتر جذب بازار کار می‌شوند.

برای مقاطع بالاتر از لیسانس می‌توان گفت با افزایش تخصص و مهارت، فرصت‌های شغلی بیشتر و احتمالاً با شرایط کاری و درآمد مناسب‌تری پیش روی افراد قرار می‌گیرد و به همین دلیل، نرخ اشتغال گروه‌های با تحصیلات بیشتر، بالاتر و نرخ بیکاری آنها کمتر است. اما مسئله خاص لیسانسه‌های چیست؟

به‌نظرمی‌رسد تحصیلات آنها برای بخش عمده مشاغل در دسترس که نیاز به مهارت یا تخصص دانشگاهی ندارند، زیاد و برای بخش دیگری از مشاغل، که به مهارت و تخصص بالایی نیاز دارد، کم است. گویی افرادی بیش از نیاز بازار کار و تولید کشور، از مقطع کارشناسی فارغ‌التحصیل شده‌اند و مقطع کارشناسی، برای فعالیت در برخی مشاغل تخصصی، ناکافی است. با این وضعیت، باید مقصر بیکاری این گروه را دانشگاه‌ها بدانیم؟ پاسخ بستگی به نوع نگاه ما به دانشگاه دارد.

مقصر کیست؟

اگر دانشگاه را محلی برای پرداختن به نظریات و جایی برای گسترش علم بدانیم، رویکرد این خواهد بود که افراد برای کسب مهارت‌های شغلی، به دوره‌هایی مانند دوره‌های فنی و حرفه‌ای یا دیگر دوره‌هایی که در آنها مهارت‌های کاربردی و تخصصی برای اشتغال در زمینه‌های مختلف آموزش داده می‌شود بپیوندند و جمعیت کمتری که به مسائل نظری و علمی علاقه دارند، تحصیلات دانشگاهی را در مقاطع تکمیلی ادامه بدهند.

دیدگاه دیگر درباره نقش دانشگاه، متفاوت است. در این دیدگاه، دانشگاه محلی برای یادگیری مهارت‌های تخصصی است و باید بتواند فارغ‌التحصیلان را برای کسب موقعیت‌های شغلی آماده کند. اما آیا دانشگاه‌های کشور در این زمینه موفق بوده‌اند؟ کیفیت محتوای درسی این امکان را فراهم می‌کند؟ ارتباطی بین آموخته‌های فارغ‌التحصیلان و وظایف شغلی‌شان وجود دارد؟

کارفرما می‌داند دانش‌آموخته کدام رشته تحصیلی می‌تواند پاسخ‌گوی وظایفی که انتظار دارد باشد؟ و پرسش مهم‌تر اینکه، تولید و اقتصاد کشور به‌گونه‌ای رشد کرده است که فرصت‌های شغلی متناسب با کیفیت و کمیّت دانش‌آموختگان ایجاد کند؟

مطالب مرتبط:

دانشگاه بهره‌ور؛ شاید وقتی دیگر؟!

استخدام قابل توجه فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در اروپا

وزیر جدید علوم و دانشگاه نوآور و کارآفرین

از دانشگاه تا بازار؛ ترکیب دانش و تجربه

اشتراک گذاری:



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *